جدول جو
جدول جو

معنی گاله هدائن - جستجوی لغت در جدول جو

گاله هدائن
برخاستن دود و غبار ناگهانی از مکان یا چیزی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ / لِ)
سلّه که زنان در آن گاله و ریسمان نهند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
محلی است به سپاهان. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گاله دان
تصویر گاله دان
سله ای که زنان در آن گاله و ریسمان نهند
فرهنگ لغت هوشیار
سرخ شدن، گل انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
چیزی مازاد در معامله دادن، پول نزول دادن، اضافه بار
فرهنگ گویش مازندرانی
به تاراج دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
غرش کردن، غریدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پاسخ مثبت دادن در مراسم خواستگاری
فرهنگ گویش مازندرانی
رماندن گوسفندان و هدایت آن ها در یک مسیر مشخص و از پیش تعیین
فرهنگ گویش مازندرانی
برای جلوگیری از چرا کردن دام، قطعه چوبی کوتاه را که به دو
فرهنگ گویش مازندرانی
زیرگیاهی گل ریختن، نشا کردن، فرو کردن قلمه یا شاخه ی گل.، از مسیر منحرف کردن فکر، گول زدن، گمراه کردن طرف مقابل
فرهنگ گویش مازندرانی
خوابانیدن، فرو انداختن، خراب کردن بنا
فرهنگ گویش مازندرانی